نام کوهی است به نزدیکی تعار بقبله ابلی در دیار سلیم که بدون گیاه است کندی می گوید: بعضی ها در باره آن ساخته اند: و ما الخرب الدانی کان قلاله نجات علیهن الاجله هجد. (از معجم البلدان یاقوت)
نام کوهی است به نزدیکی تعار بقبله ابلَی در دیار سلیم که بدون گیاه است کندی می گوید: بعضی ها در باره آن ساخته اند: و ما الخرب الدانی کان قلاله نجات علیهن الاجله هجد. (از معجم البلدان یاقوت)
کوهی شامی مدینه. (منتهی الارب) (آنندراج). کوهی در نزدیکی مدینه است. ابن هشام در بیان جنگ پیغمبر اسلام با بنی لحیان گوید: پیغمبر اسلام از مدینه بیرون شد و از کوه غراب که در ناحیه ای از مدینه قرار دارد گذشته و مقصد وی شام بود، و معن بن اوس المزنی همین ناحیه را قصد کرده است چه آن از منازل مزینه است: تأبد لا ٔی ٌ منهم فعقائده فذو سلم انشا جه فسواعده فمندفع الغلان من جنب منشد فنعف الغراب خطبه فأساوده. (از معجم البلدان)
کوهی شامی مدینه. (منتهی الارب) (آنندراج). کوهی در نزدیکی مدینه است. ابن هشام در بیان جنگ پیغمبر اسلام با بنی لحیان گوید: پیغمبر اسلام از مدینه بیرون شد و از کوه غراب که در ناحیه ای از مدینه قرار دارد گذشته و مقصد وی شام بود، و معن بن اوس المزنی همین ناحیه را قصد کرده است چه آن از منازل مزینه است: تأبد لاَ ْٔی ٌ منهم فعقائده فذو سلم انشا جه فسواعده فمندفع الغلان من جنب منشد فنعف الغراب خطبه فأساوده. (از معجم البلدان)
آنکه کوه را بکوبد و بکند، (فرهنگ فارسی معین)، کوبنده و خردکننده کوه: بزیر اندرون آتش و نفت و چوب زبر گرزهای گران کوه کوب، فردوسی، ، درنوردندۀ کوه، که کوه را درنوردد، که از کوه عبور کند، که کوه را قطع کند: جاری به کوه و دریا چون رنگ و چون نهنگ آن کوه کوب هیکل دریاگذار باد، مسعودسعد، ، کنایه از اسب و شتر است، (برهان) (آنندراج)، کنایه از اسب و شتر قوی، (فرهنگ فارسی معین)، اسب و شتر، (ناظم الاطباء) : کوه کوبان را یکان اندرکشیده زیر داغ بادپایان را دوگان اندر کمند افکنده خوار، فرخی
آنکه کوه را بکوبد و بکند، (فرهنگ فارسی معین)، کوبنده و خردکننده کوه: بزیر اندرون آتش و نفت و چوب زبر گرزهای گران کوه کوب، فردوسی، ، درنوردندۀ کوه، که کوه را درنوردد، که از کوه عبور کند، که کوه را قطع کند: جاری به کوه و دریا چون رنگ و چون نهنگ آن کوه کوب هیکل دریاگذار باد، مسعودسعد، ، کنایه از اسب و شتر است، (برهان) (آنندراج)، کنایه از اسب و شتر قوی، (فرهنگ فارسی معین)، اسب و شتر، (ناظم الاطباء) : کوه کوبان را یکان اندرکشیده زیر داغ بادپایان را دوگان اندر کمند افکنده خوار، فرخی
کوهی است نزدیک کوه شریف، و در کوه شرف است حمای ضریه وربده. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از معجم البلدان) ، موضعی است به اشبیلیه، محله ای است به مصر. (منتهی الارب)
کوهی است نزدیک کوه شریف، و در کوه شرف است حمای ضریه وربده. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از معجم البلدان) ، موضعی است به اشبیلیه، محله ای است به مصر. (منتهی الارب)